اجتماعی



əˈdʒədʒ-Adjudge-En-آج آچ ،آچ آچ= دانستن، فرض کردن، فتوی دادن، داوری کردن، محکوم کردن، با حکم قضایی فیصل دادن

معانی دیگر: (حقوق) داوری قانونی کردن، قضاوت کردن، حکم قانونی صادر کردن، (هزینه یا جریمه و غیره) به طور قانونی دادن، فتوی دادن در، مقرر داشتن، فر­ کردن

Adjudge-Turk-آج آچ، آچ آچ، آچاچی=کلید، گره گشایی، برقراری صلح، فیصله دادن، گشایش، میان دوچیز جدایی انداختن، میان چیز صلح برقرار کردن، قضاوت وحکم کردن ، و.-

آچ=باز، جدایی، بازکردن گره،و.-آچ فعل امر آچماق= گشودن، بازکردن، جدا کردن،فیصله دادن  و.-آچاچَ (آچاچی، آچاجی)=آچار، کلید، بازکننده، حکم کننده،گره گشا، قاضی، فیصله دهنده و.- مثل: آچلیش=گشایش، صلح،- قاپی آچماق= گشودن در- آرا آچماق= فیصله دادن دعوا، سوا کردن حین دعوا، - آچیقلاماق= روشنگری، مسئله ای را آشکاروعیان کردن، -آچیقداجی(چیقداجی) =هزینه وجریمۀ وضع شده(واضع وآشکار=آچیق))، مقرری، حقوق، هزینه، آنچه که طرفین مصالحه توافق می کنند یا قاضی حکم می کند –آچ چرما=باز کردن چیزهای فر داده شده- چرماشیق=فرداده شده، پیچیده، در هم برهم، مسئلۀ گنگ ونامفهوم وپیچیده -

Adjudgment-En –آچاچمند، آجاگمند=فتوی

Adjudgment-Turk- آچاچمنت، آجاگمنت،آچاگمان (آچاقمان)=فتوی، گره ، (مفعول)  گره گشاینده، فیصله دهنده، فتوی دهنده، قضاوت کننده، مسئله ای را باز وقابل فهم کننده(فاعل ) و.-در فارسی گله مند=کسی که گله و شکایت می کند -

əˈdʒuːdɪˌket-Adjudicate-En-آجی دیکت، آچی دیکت= داوری کردن، حکم کردن، احقاق کردن

معانی دیگر: )حقوق) دعوی را استماع و قضاوت کردن، فتوی دادن، رای قانونی صادر کردن، داور شدن، مقرر داشتن، فیصل دادن

Adjudicate-Turk-آچی دیکت=فیصله دادن، استوار کردن و صحه نهادن حکم قانونی، برقرار کردن ومقرر کردن حکم قانونی

دیک=عمود، برافراشته(مثل دیرک یا میلۀ پرچم)، صحت و درستی، راست(روبه بالا مثل پایۀ ستون)، صاف و مستقیم به بالا،دیکت(دیکلت) فعل امر دیکتمک( دیکلتمک) =برافراشتن، ساختن و بنا کردن ، استوار و عمود کردن، راست کردن، صحه نهادن، مقرر کردن، بلند کردن، درجا بلند کردن(مثل از جا بلند کردن اشخاص حین حکم دادن)  و.-دیکل فعل امر دیکلمک=مثل دکل های نفتی در آب یا روی زمین بنا کردن(برپا شده)، استوار شدن(مثل ستون وپایۀ ساختمان)، بلند شدن(ازجا برخاستن، اگر بیمار است خوب شدن توانایی بلندشدن وکار کردن)، و.- امثال، آقاچ دیکمِک=تیرچوبی را درزمین کاشتن یا برافراشتن ومثل یک ستون بنا کردن است(تیرک وسط چادر)- دیک دور=بلند شو، برپا،راست و درست بایست- قانون دیکلتمک= قانون بنا کردن یا استوار کردن برقرار کردن(اجرای قانون)- أوی دیکدیم= خانه ساختم(بنا کردم)-  

ɪndəˌ- ket- Indicate-En ایندیکت(ایندیکیت)= نشان دادن، نمایان ساختن، حاکی بودن، اشاره کردن بر

معانی دیگر: اشاره کردن، حاکی بودن از، نشانه بودن، دلالت کردن بر، مشعر بودن، بیان کردن، ایجاب کردن، ضروری ساختن، (پزشکی) تجویز کردن، به طور مجمل بیان کردن، خاطر نشان کردن

Indicate-Turk- ایندیکت(ایندیگیت)=اکنون برو(اشاره کردن بر رفتن)، بنا کردن و نمایاندن(در معرض دید قرار دادن)، برپایی یک ستون چوبی یا فی وغیره (مثل دیرک پرچم یا ستون یادبود  به نشانۀ المان ونمایه)- بایداق دیکلت= پرچم برافراز (پرچم به میله زدن و برافراشتن)، به پرچم بزرگی وعظمت بخشیدن- دوا بیلن ایندیکلت =با دارو بدنش را قائم واستوار کن (پزشکی تجویز دارو  )، ایندیکیدا گتیر=دفعۀ بعد بیار(خاطر نشان کردن، بیان کردن ضرورت انجام چیزی)- این دیکت(این دقت)= باتمام وجود دقت کردن- این= بدن، اندام ، وجود، پایین، این (نگاه به نزدیک)و.

ɡɪˈhenə-Gehenna-En  - گِهَنا  ɡɪˈhenə- جهنا=دوزخ، جهنم، محبس

Gehenna-Turk-گِنا جهننا= جهنم، دوزخ،اجل مریضی وفنا، آتش سوزنده، جایگاه گناهکاران  

جهننأ یا جهننأما=1-مخفف: جان هاویلانماق=حالتی که با عجله وشتاب کردن به انسان روی می دهد، باعجله بسوی مرگ رفتن،  حالت قبل ازمرگ که جان با عجله بسوی مرگ می رود، حالتی که انسان در حال مرگ آخرین نفسها وحالات چهره و رعشه های عضلات بدن را نشان می دهد،  نهایت زمان عمر(اجل)- جان هاویل= حالت عجله وشتاب- جان= روح وروان، حیات، زنده بودن و.- هاولیقماق= عجله کردن، شتاب کردن، سرعت بخشیدن- هاویلانماق=عجله واشتیاق یا هوایی شدن برای رفتن یا انجام کاری ، کسی که یهویی به سرش می زند یک کاری را با عجله انجام دهد یا به سفری برود، - جهننأ یا جهننأما گیت = برو هرکاری خواستی بکن، برو به جهنم – معمولاً این جمله بعد از باز داشتن کسی به انجام ندادن یک کاری بدون اندیشه وعاقبت اندیشی  که باعث خسارت وخطر به فرد دارد گفته می شود یعنی فرد باز هم اصرار به انجام آن دارد. نأ(نأما)= چیه؟ چی؟ چکار؟ (نأما اِدیانگ= چکار می کنی؟- نأما دیانگ= چی میگی؟) – معمولاً با هاوا =بله می آید -هاوا نأما=بله چیه؟ (احتمالاً با  نعم = بله عربی مرتبط است )-  به صورت پسوند یا پیشوند به معنی –نأما=هر چی،هر کاری و.- نأما اِدسنگ اِد=هرکاری خواستی بکن- نأما دیسنگ دی=هرچی خواستی بگو-تلفظ به صورت  گهنا= گوننا، گُنه(گُ نه)(گناه)= در زیر آفتاب سوزان، در گرمای آتش، در گناه، جایگاه گناهگاران- گون=درخشندگی وروشنایی، خورشید، آفتاب سوزان،و. - گوننا قالیبدیر=در زیرنور خورشید مانده- گوننا یانیبدیر=در زیر آفتاب(نور خورشید)سوخته- گونش =آفتاب- چو گلنارگون کسوت آفتاب --- کبودی گرفت از خم نیل آب(نظامی)- به زرین عمود و به زرین کمر--- زمین کرده خورشیدگون سربسر(فردوسی).


Chance-En-  چِنسt͡ʃæns= تصادف، پا، فرصت، شانس، بخت، مجال، تصادفی، اتفاقی، اتفاق افتادن

معانی دیگر: اقبال، سرنوشت، احتمال، اتفاق، یارا، بختی، اقبالی، احتمالی، به سرنوشت واگذار کردن، الله بختی کردن، تصادفا روی دادن، پیش آمدن، بلیط بخت آزمایی، (قدیمی) بدبیاری، دژبختی، آمد و نیامد

Chance-Turk-چنسی، چِن و.= حدس وگمان، شانس، بخت وافبال، تصادفاً، مجال و.

چِن=گمان، احتمال، بخت واقبال، شانس– چنسی = احتمالی، شانسی، تصادفی- چن(چین)= درست، قطعی، یقین-چِننان(چِندان) =یقیناً، واقعاً، حتماً – چِن بیلن اُوق آتدی= شانسی تیر انداخت- چِندان اُنگا دگدی = واقعاً بهش خورد- چنسیز اُوق آتمانگ = بی هدف تیراندازی نکنید- چِناب آتینگ= هدف گیری کرده شلیک کنید- چنسیز ایش اتمانگ= بدون هدف کاری انجام ندهید،شانسی کار نکنید (ریسک نکنید)- چنه مک=نشانه گیری کردن، هدف گیری کردن، خط ونشان کشیدن(با انگشت(یا چیز دیگر) تهدید کردن)، اندازه گیری کردن،گمانه زنی  – چن =حدود، مجال، فرصت،ظرفیت – ارتیرا چنلی وقت با=تا حدود صبح زمان است  - چن گیز بیلیب چکیلنگ=حدود(ظرفیت) خودتان را بدانید و دست بکشید (کاری را بیش ازظرفیت وتحمل خودتان(یا طرف مقابل) انجام ندهید ،یا به خودتان مجال واستراحت بدهید  مثلاً زمانیکه بی وقفه کاری انجام می دهیم، یا وقتی طرف مشروب می خورد وقبل از مست کردن بهش این جمله را می گویند تا بیش از حد وظرفیتش مشروب نخورد، یا وقت دعوا بی وقفه فحش وناسزا و تهمت می زند وبه طرف مقابل مجال دفاع نمی دهد این جمله گفته می شود)-ایکی ساغتا چنلی گتیرها= دوساعت مجال وفرصت داری بیاری(تا دوساعت دیگر بیاری ها)- تفنگی اونگا چنامه آتاماسین=تفنگ را به طرف او نگیر(تصادفاً) شلیک نکنه – چن چاق (چأک)=آخرین و بالاترین حد وحدود واندازه ،آخرین وبالاترین درجه، چأکسیز منت دار=بی اندازه متشکرم-

Chances-En-چانسیز=شانس- مترادف ریسک(risk )

Chances-Turk= بدون شانس موفقیت(جانسیز=مرگ ونابودی)، بدون هدف مناسب(چِنسیز=شلیک بی هدف)، بدون موقعیت مناسب و حساب شده(جاسیز=بدون جاگیری مناسب)، بدون بررسی شأن وتوانایی ومقام (شأنسیز=بدون در نظر گرفتن شأن ومقام و موقعیت اجتماعی)،چنسیز(یا چینسیز= جدّی نگرفتن، درست وصحیح ندانستن، به یقین نرسیدن)، چارِسیز=ناچار،بیچاره، (کاری را از سر ناچاری و اجبار انجام دادن، برای در آمدن از مخمسه و گرفتاری مجبور به ریسک کردن شدن مثل : گرفتن وام های با بهرۀ زیاد برای پرداخت بدهی قبلی و.)-  ریسک(بدون بررسی خطرات جانی ومالی احتمالی(کاری کردن)، )- سیز=پسوند منفی کننده(نفی) معادل:بی، نا، بدون – سِن سیز=بدون تو، بی تو

Let's not take any = بیایید هرکاری نکنیم

Let's not take any Chances =ریسک نکنید، معنی احتمالاً : بیاییدهرکاری نکنیم(بدون بررسی خطرات جانی ومالی احتمالی، و.آنچه در بالا عنوان شد

bɪˈleɪbə-Belabor-En- بیلیبا- bəˈleɪbərبلیبِر =شلاق زدن، سخت زدن، زخم زبان زدن، امدن و رفتن، با دقت روی چیزی کار کردن

معانی دیگر: (با چوب یا مشت یا شلاق) زدن، (با حرف و انتقاد) مورد حمله قرار دادن، بیش از حد لازم توضیح دادن، به اطناب گفتن، به درازا کشاندن (املای این واژه در انگلیس: belabour)

Belabor-Turk-بلاب اُر، بیلیب اُر، بیلابار(بیابار)، باریبر، =بلاب اُر=چیزی را در هوا چرخاندن وزدن (مثل :شلاق زدن یا با چوب وچماق زدن (بیلاپ =چرخانده(گردانده)، در هوا چرخاندن، دانسته وآگاهانه زدن( با چوب یا وسایل دیگر یا با زخم وزبان وکنایه زدن) - بلا فعل امر بلاماک(بلاماق)= به هم زدن(به هم زدن قواعد بازی درقمار وورق بازی یا به هم زدن آش تا غلیظ شود، نوعی غذای ترکمنی از برنج وشکر که به مناسبت بدنیا آمدن بچه درست می کنند، چرخاندن(چرخاندن چیزی در هوا به سمت کسی برای زدن یا تهدید کردن)- ، بیلیب اُر=آگاهانه زدن(انتقاد و با آگاهی ودانش زدن وحمله و جنگ کردن-اُر یا وُر= فعل امر  اُرماق=وُرماق=  زدن، مبارزه کردن، جنگیدن )، کاری را با دقت وآگاهی انجام دادن، بیلابار(بیابار) = این که هست(در گفتگوهایی که در زبان ترکی انجام می گیرد ممکن است این کلمه معنی طول دادن وبیش از حد توضیح دادن تلقی شود بطور مثال: وقتی برای خرید به مغازه ای می روید می پرسید: پلان زاد بارمی(بامی)؟= فلان چیز دارید؟ در جواب فروشنده می گوید : بیلابا(بیلابار، بیابار)=این هست (اینها موجود است)یعنی اجناس دیگری که شاید مشابه یا غیر مشابه با جنس مورد نظرتان را جلوی رویتان بریزد . در حالیکه جواب شما بله یا نه است . که فروشنده با توضیحات اضافه وارائۀ اجناس دیگر وقت شما را می گیرد و جواب را طول می دهد، یا کسی خبری را می خواهد به شما اطلاع دهد ولی با تمام جزئیات توضیح می دهد. همان : ایله بُلدی، بیله بُلدی=اینطور شد ، آنطور شده، بیش از حد لازم توضیح دادن- یا کسی را بیش از حد نصیحت وپند واندرز دادن -ایله بُل بیله بُل =اینطور باش ، آنطور باش (سخن را به درازا کشاندن)- باریبر= رفت وآمد کن، بیا وبرو، رفتن وباز ستاندن-بار =برو فعل امر بارماق= رفتن، به جایی سر زدن، و.-بر=بده، بِستان  فعل امر برمک=دادن، ستاندن، برگرداندن،- باریبرملی= رفت وآمد ، صله رحم، دید وبازدید- دیل بیلن اُر=زخم زبان بزن، باحرف وسخن بزنش(انتقاد کن)

bɪˈleɪbə- belabour-En-بلیبا- bɪˈleɪbər بلیبر= شلاق زدن، سخت زدن، زخم زبان زدن، امدن و رفتن، با دقت روی چیزی کار کردن

معانی دیگر: مج

Belabour-Turk-بیلَبا،باریبر، بیلیب اُر، بلیبر –بیلَ با =کمر بند(در کمر قرار دارد- بیل = کمر، توانایی ، آگاهی )کمر بند چرمی که برای شلاق زدن هم مورد استفاده قرار می گیرد،رفت وآمد کردن ، دانستن وآگاهی یافتن از چیزی، دانسته وآگاهانه چیزی را  زدن،، زخم زبان زدن، در Belabor توضیح داده شد

blækdʒæk- Blackjack-En-بلاجَک- blækˌdʒækبلاکجَک= چماق یا شلاق چرمی، با چماق یا شلاق زدن

معانی دیگر: ظرف آبجو خوری (که از چرم است)، رجوع شود به: black flag، چماق پوشیده از چرم، (امریکا - گیاه شناسی) نره علف (quercus marilandica)، (قمار یا ورق بازی) بلاک جک، با چماق چرم پوش زدن، با تهدید مجبور کردن، بزور و باتهدید بشلاق زدن مجبوربانجام کاری کردن

Blackjack-Turk-بلاجَک(بِلاجاق)-بُلاجِک(بُلاجاق)، بلاک چِکی(بیلا چک(چکی))=در هواچرخاندن(مثل حالت شلاق زدن)، انجام خواهد گرفت(مثل حرف خود را به کرسی نشاندن، تهدید کردن)، کمربند دور کمر، کمربند چرمی را در هوا چرخاندن(با کمربند همچون شلاق زدن)

بلاجک(بلاجاق) بلا فعل امر بلاماک(بلاماق)= به هم زدن(به هم زدن قواعد بازی درقمار وورق بازی یا به هم زدن آش تا غلیظ شود، نوعی غذای ترکمنی از برنج وشکر که به مناسبت بدنیا آمدن بچه درست می کنند، چرخاندن(چرخاندن چیزی در هوا به سمت کسی برای زدن یا تهدید کردن)، بُلاجک(بُلجاق) بُل فعل امر بُلماق= شدن، انجام گرفتن، بوجود آوردن، و.-بیل= کمر، توانایی، دانایی، و. جک(چک)= کشیدن به هر طرف(به سمت بالا(مثل جک زدن برای بالا بردن چیزی)، وزن کردن، محکم کردن وکشیدن (بدور چیری،یا به طرف خود، کشیده زدن(با کف دست به صورت کسی زدن(چکگه= دو طرف صورت جلوتر از دوگوش)- چکی =کمربند، آنچه که از چرم یا ریسمان یا با عرض کم وبه طول دراز برای بستن بار وبنه یا کمر از قالی وگلیم بافته می شود-چکه لشمک=کشمکش، دعوا وجدل کردن، همدیگر رابه طرف خود کشیدن(گلاویز شدن)- در فارسی چک زدن


متأسفانه  سالهاست  با اندک بارشی شاهد بروز آبگرفتگی و سیلاب در معابر شهری وبعضاً مناطق روستایی بوده ایم. این به خاطر عدم مدیریت صحیح شهری و روستایی است . متاسفانه اکثر طرح هایی که درشهرها ومناطق روستایی اجرا می شود .به صورت غیر کارشناسی  صورت می گیرد. هدایت آب باران وهمچنین آب فاضلاب شهری (هرنفرحداقل 25لیترفاضلاب روزانه) یکی از بزرگترین دغدغه های مدیریت شهری و روستایی است که درهر بارندگی تشدید شده موجب آبگرفتگی معابر وبروز مشکلات زیادی برای شهروندان وساکنین محل می شود . این آبگرفتگی زود گذر می تواند خسارت جبران ناپذیری نیز به جا بگذارد.  از جمله کم کردن عمرمفید ساختمانها ، نشست خیابانها وزمین های اطراف و حیاط خانه ها یا در صورت پی ریزی نامناسب خود ساختمان  چون که اکثر ترازبندی خیابان با خانه های اطراف با خاکریزی بدون کوبیدن صحیح خاک صورت گرفته (بعضاً هم تراز نشده سطح حیاط خانه ها پایین تر از خیابان است)خیابان وآسفالت آن استانداردهای لازمه را ندارد. پروژه ها اکثراً به کسانی داده می شود که توانایی اجرایی مناسبی ندارند یا قیمت های بسیار پایینی پیشنهاد داده اند که برکیفیت اجرا تأثیر مستقیمی دارد. متأسفانه به خاطر عدم مدیریت وبازرسی صحیح اکثر پروژه های اجرا شده کیفیت لازم را نداشته زود کارایی خود را از دست داده یا اینکه بدون استفاده رها شده اند . یک نمونه اجرای کانال زیرزمینی شهرگنبد با استفاده از لوله های پلی اتیلنی اسپیرال وغیره با قطر نامناسب که عملاً فاقد کارآیی لازم بوده با وجود اینکه سالها از اجرای آن گذشته بلا استفاده مانده است متأسفانه به خاطر عدم درز بندی مناسب درون سپتینگ تانگها ولوله ها پر از آبهای زیر زمینی شده در مناطقی که در سطح پایینی قرار دارند آبهای زیر زمینی سرریز شده وتا پایین آمدن آبهای زیر زمینی آب از دریچه ها فوران می کند. عملاً خود مشکلی بر مشکلات افزوده است. بعد از گذشت چند روز از فروکش کردن رودخانه وسیل  در گنبد هنوز به خاطر بالا رفتن آبهای زیر زمینی از دریچۀ کانالها در بعضی مناطق آب فوران می کند. اکثر کانالکشی های هدایت شهری به خاطر کارشناسی نادرست و عدم وجود نقشۀ توپوگرافی شهری خُرد(نقشۀ اختلاف سطح تمام گذرگاهها و کوچه ها وخیابانها از یکدیگر)موجب می شود که عملاً مشکل فاضلاب یک خیابان به خیابان بعدی وکوچه ای به جای دیگر منتقل شود کانال کشی یک خیابان بعد از اجرا رها می شود. در شهر گنبد در بعضی مناطق سطح آبهای زیر زمینی در فصل های پرباران به کمتر از یک متر هم می رسد . اجرای کانال کشی بدون بررسی موجب هدایت آبهای زیر سطحی به رودخانه ها یا به مناطق پست تر وآبگرفتگی وسیلاب درآن مناطق می شود. واختلاط آب زیر سطحی با فاضلاب شهری وبعضاً هدایت فاضلابهای چاهی به سطح شهر شده که هم زننده هم بیماری زاست . عدم لایروبی رودخانه ها عدم سنگ چینی کناره های رود خانه ها که موجب کنده شدن دیواره های  رود به خصوص در مناطقی که رودخانه تغییر مسیر می دهد شده خاکهای کنارۀ رود به داخل رود ریخته از ارتفاع آن کم کرده به گسترش سیل به مناطق اطراف کمک می کند. وباعث منظرۀ ناخوشایندی در درون بافت شهری شده. هم چنین برای ساکنان اطراف رودخانه خطرات جانی ومالی ایجاد می کند. متأسفانه در ساخت جاده های برون شهری به خاطر تورم افسارگسیخته وعدم شفافیت در اعلام مقدارتورم اکثر شرکت هایی که در اجرای پروژه ها سهیم هستند. در تعیین قیمت کارشناسی دچار اشتباه شده وبرای اتمام مجبور به کاستن از کیفیت کار یا رها کردن آن می شوند . بعضاً مشاهده گردیده که بزرگراههای در حال اجرا که برای زیر ساخت ها باید از شن وماسۀ مرغوب استفاده کنند. از مصالح نامرغوب وگاهاً از خاک اطراف محل پروژه استفاده می کنند. که در آینده راهها کارآیی لازم را نداشته شاهد فرونشست جاده ها واتوبانها خواهیم بود که به آمار تصادفات جاده ای افزوده خواهد شد . لازم است که مسئولین تنها به قیمت تمام شده وارزان تمام کردن توجه نکنند چه بسا یک چیز ارزان تمام شده . در آینده خساراتی چند برابر هم از نظر مالی وجانی بباربیاورد.اکنون در این سیل به خوبی متوجه شده ایم . عدم  تعبیۀ زیرگذرهای مناسب در فواصل کوتاه که هم برای عبور و هدایت سیلابها (جزء استانداردهای لازم راه سازی است در صورت عدم رعایت ، سیلاب ها به سطح جاده ها راه پیدا کرده  عبور ومرور مختل شده چه بسا وسایل نقلیه وجان افراد به خطر افتد) و هم برای عبور جانوران لازم وضروری است چه مشکلاتی ببار آورد  . به هوش باشیم . استانداردهای لازم در هر پروژه ای را لازم وضروری بدانیم زیرا این استانداردها برای بهبود کیفیت زتدگی وجلوگیری از مشکلات آینده است . در پایان بدانید این نیز بگذرد مهم چگونه گذشتن وبهره وری از این تجربه برای ساختن آینده ای بهتر است همه سالم وتندرست باشید.  کارشناس تکنولوژی معماری: عبدالخلیل قوطوری


Dele-En- دأل، دألی= بزدایید، حذف شدن، حذف کردن

معانی دیگر: (چاپ) حذف شود، از قلم بیاندازید، در تصحیح حذف شود، پاک کنید

Dele-Turk=زائد، نا صحیح،  نادرست( از نظر روحی وروانی وفکری)، سرگشته وپریشان، دیوانه

دأل پسوند منفی کننده است همانند نا ونه،نیست فارسی عمل می کند مثل : دوغری=درست –دوغری دأل=نادرست، درست نیست – بارمالی=باید رفت- بارمالی دأل= نباید رفت- گولملی=باید خندید-گولملی دأل=نباید خندید و.-یازمالی =باید نوشت-یازمالی دأل= نباید نوشت-دألی=دیوانه-دألی دأل=دیوانه نیست - دألی پُرخان=مجنون- دأل = مجنون نیست – بو=این –بودأل=این نیست – با =هست، وجود دارد –با دأل=نیست، وجود ندارد-و. پس همانطور که متوجه شدید این پسوند عمل زدودن وحذف عملکرد قبل هر کلمه و نیست ونابودی یا برداشتن آن خصوصیت از هر چیزی را انجام می دهد. پس می توان آنرا در معانی انگلیسی حذف وزدودن ، نیست ونابود کردن ، انداختن به ذباله دانی ، برداشتن و. هر معنی در همین مایه ها بکار برد.

 dɪˈliː t- Delete-En دیلت-دیلی=انداختن، حذف کردن، برداشتن

معانی دیگر: (چیزی را از متن نگاشته شده) زدن، قلم زدن، (زادشناسی) ستردن

Delete-Turk- دأل اِت،دأل آت=نیست وحذف کردن،انداختن ، برداشتن، زدودن و.

دأل =در Dele  توضیح داده شد- اِت=فعل امر اِتمک= کردن، انجام دادن، و.- آت=فعل امر آتماق= انداختن، پرت کردن، شلیک کردن و.- آلماق = گرفتن و.

dɪˈliːʃn̩-Deletion-En - دألیشن-دیلیشن=حذف

معانی دیگر: زدگی (از متن نگاشته یا چاپ شده)، قلم خوردگی، زدش، (واژه یا عبارت) زده شده، حذف شده، قلم خورده، محو

Deletion-Turk-دألیشن= حذف شده، زدوده شده، محو نابود شده

پسوند ایشن =نشانۀ  انجام گرفته شدن کاری یا وقوع امری را نشان می دهد– ایش= کار، تلاش، انجام عمل – ایشن یا ایشلَن(مخفف ایش اِدیلن)= کار شده ، انجام گرفته


Delate-En- دیلیت=متهم کردن، چغلی کردن(از)، خبردادن، خبرچینی کردن

Delate-Turk-دیل آت=خبردادن، خبررا انداختن، پرت وپلا گویی و.

دیل= زبان(هم گفتاری هم چشایی عضوی در دهان)، سخن، خبر، دستورزبان، -آت=انداختن، پرت کردن، چیزی را از سویی به سویی دیگر فرستادن یا انداختن یا رساندن مثل : اوق آتماق=تیر انداختن(تیراندازی)،دیل آتماق=سخن یا حدیثی را به دیگری نسبت دادن(متهم کردن)، خبرانداختن(خبرچینی=خبری را به اینسو یا به آنسو رساندن)- چغلی کردن(چاغالی)=بچه گی کردن، مثل بچه ها خبرها ورویدادها وآنچه دیگران گفته یا انجام داده اند(خطای دیگران) را به بزرگتر یا به پدر ومادر یا به معلم گزارش دادن و گفتن(چاغا=بچه) - دیللی=حرّاف، زیاده گو، سخنور،دارای سخن وحدیثی برای گفتن - 

dɪˈleɪʃən-Delation-En-دیلاشن،دیلایشن= تهمت، اتهام، چغلی، اسناد

Delation-Turk دیلاشِن=هم زبانی و هم آهنگی(یکی کردن خبر وسخن و رفتار)،  تبانی کردن ، توطئه چینی کردن، توافق پنهانی، ساخت وپاخت، دسیسه چینی، (برای اتهام زدن، تهمت زدن، چغلی کردن، تهیۀ اسناد جعلی، و.)

ایکی سی دیلاشندیر=دوتایی ساخت وپاخت کردن،دونفری هم زبان وهم آهنگ شدن(برعلیه دیگری)

 دیلاشنلری بللی بیر زاد= تبانی شان واضع وآشکار است-دیلاشیب أونی یقدیلا= با تبانی وساخت وپاخت اورا شکست دادن(در مسائل حقوقی ساخت وپاخت با قاضی برای محکوم کردن طرف دعوا ، یا با کسی دیگر تبانی کردن برای ادعایی دروغین (یا شهادت دروغ ویا ارائۀ اسناد جعلی)، در ورزش تبانی با داور یا بازیکنان با یکدیگر برای  بُرد و باخت و امثالهم)

Accus-En- آکی یوز=متهم، تهمت، افترا

Accus-Turk-آک یوز(آق یوز)=روسفید، کسی که از هر اتهامی مبرا ، پاک ومنزه، پاک منظر

آک(آق)=سفید، پاک، زیبا - یوز= صورت، چهره، منظر، نما، ظاهر، عدد 100

آق یوزلی= سفید چهره-  

əˈkjuːz-Accuse-En- آکی یوز= متهم کردن، متهم ساختن، تهمت زدن

معانی دیگر: تهمت زننده، شاکی

Accuse-Turk- آک یوزی(آق یوزی)=روسفید و پاک است، از هر اتهامی مبرا است، تبرئه  

Accuse =هم متهم وهم شاکی!؟ یک کلمه ای که دو معنی ضد هم دارد- چرا؟ چون این کلمه همان معنی ترکی :روسفید وپاک یا  مبرا از اتهام را دارد وتبرئه شدن را می دهد – اگر کسی به دیگری اتهام بزند وآن اتهام به اثبات نرسد شخص متهم تبرئه می شود وحق شکایت از اتهام زننده را دارد . بنابراین شخص تبرئه شده از اتهام(متهم ) اعادۀ حیثیت کرده به شاکی تبدیل می شود (شاکی) و اتهام هم به تهمت و افترا تغییر پیدا می کند واز نظر حقوقی جرم محسوب می گردد.

آق یوزی با= چهره ای پاک وزیبا دارد- پاک= پا+آک=پاک =فوق العاده سفید، بدون هیچ گونه لک –پا=فوق العاده باارزش، بی اندازه وبی همتا، خارق العاده و.- پا ادن ایشنگی= کار فوق العاده با ارزشی انجام دادی-په په=آفرین، بارک الله، بسیار پاک و با ارزش شدی-

 əˈkjuːzə-Accuser-En-آکیوزا، əˈkjuːzər آک یوزر= متهم، مدعی

معانی دیگر: اتهام وارد کردن، نسبت دادن، ملامت کردن، سرزنش کردن، مقصر دانستن، بهتان زدن

Accuser-Turk- آک یوزا، آک یوزاَر=شخص روسفید وپاک، شخص مبرا از اتهام ، شخص تبرئه شده

در مورد Accus توضیح داده شد- اَر= شخص، فرد، مرد، جوانمرد، شوهر و.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

رمیکس داوود زیباترین اهنگ ها طرح توجيهي bnytrx Rachel 한국어 배우기 خیاطی آریا شیعه ایران فروشگاه لوازم سفر ولوازک کوهنوردی سیلیس چیست